خداحافظ نوروز..سلام سال 1388....................................
نشسته بودم که یه زیارت نامه ای کنارآسمانیان بخونم,پسر داداش(only 6years old) اومد گفت عمه,چیکار میکنی توضیح که دادم گفت:شما مگه نمیخوای خوشحالشون کنی؟! بیا این دفعه بشینیم دو تایی جوک بگیم اونام حالشو میبرن!!! بنا به توصیه نابغه و نیت فیض جمعی همه .. کتابه رو گذاشتیم بغل و شروع کردیم جوک گفتن دوتایی ..یکی من یکی نابغه..تازه گرم شده بودیم که یه خانوم اومد پیشمون و گفت :برای پسرم مشکلی پیش اومده,براش دعا کنید که دعای چهل تا مومن در حق یکی شنیدم گیراست و..خداحافظی کرد و رفت. انگار این موضوع واسه نابغه جالب بود و گفت:بیاین در مورد مشکل پسر این خانوم حرف بزنیم..بازم یکی من یکی شما..!!
من:شاید مریضه نابغه:شاید دلش میخواسته بره سفر
من: شاید بیکاره نابغه:شاید خیلی وسیله می خواسته
من:شاید پشت کنکوریه نابغه:شاید با مامانش قهر کرده
من:شاید میخواد ازدواج کنه نابغه:اِ اِ اِ داشتیم جدی صحبت میکردیم ها ,اصلا شما بشین دعا بخون من میرم فک کنم ,جوک که یادم میام دوباره تعریف کنیم.
وقتی برگشت گقت :من براش دعا کردم شما چی؟!!!
پ.ن.1-عید خوبه چون:
فقط عیدا عیدی میدن
فقط عیدا میشه وسطی بازی کرد
فقط عیدا شکل خاله بازیه
پ.ن.2-با توجه به اینکه ,سال اصلاح الگوی مصرف بود سبزه ها را گره نزدیم!!!
نوشته شده توسط : مریم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ